داشتیم بنایی میکردیم
رفتم زنگ همسایه را زدم
دخترش اومد
گفتم ببخشید استمبولی دارید؟؟؟
گفت جاتون خالی
ظهر داشتیم خوردیم!!!!
خدا شاهد اوستا بنا وسط كوچه بيلو گاز ميزد از خنده!!!
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
نظرسنجی
در سایت چه مطالبی قرار بگیرد
پیوندهای روزانه
آمار سایت
کدهای اختصاصی